آندیاآندیا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

دختر گل مامان صفورا و بابا وحید

وسایلت رو خریدم خوشگل مامان

1390/10/3 8:32
نویسنده : صفورا
724 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم شب چله دخترم رفتیم خونه مادر جونت شام اونجا دعوت بودیم آخه مادرشوهر عمه مهسات اومده بود مادر جونت هم زنگ زد منو و بابات رو برا شام دعوت کرد دیگه من چهارشنبه رفتم ساعت 2 بعدازظهر بانک سامان هزینه حوزه آزمون بچه رو 2 دی رو واریزکردم با مامانی و بابایی بعد بابات زنگ زد گفت کجایی منم گفتم دارم میرم بانک سامان گفتم تو کجایی گفت تهرانم رفتم بانک سامان دم در یهو دیدم جوجه وایساده دم در نمی دونی چقدر ذوق کردم بابات رو دیدم خلاصه بابات اومد با مامانی و بابایی سلام علیک کرد و رفتیم خونه من خورشت بادمجونم رو خوردم و گفتم وحید من میخوابم بعد بیدار می شم نماز  خونم بعد هم آماده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خواهر فاطیما
31 خرداد 91 17:15
سلام چه وبلاگ قشنگی دارید اگه با تبادل لینک موافقید منو باعنوان وبلاگم لینک کنید وبهم بگید با چه اسمی لینکتون کنم
طاهره مامان امیرعلی
9 شهریور 91 13:10
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.